خاطره....
امروز رو با خاطره ای نه چندان خوشایند شروع میکنم : سال گذشته برای کاری من و ماهان بیرون رفتیم موقع برگشت پام به جدول گیر کرد و دوتایی بد جوری افتادیم زمین ماهان پرت شد خدا رحم کرد سرش به جدول نخورد منم پام بد جوری زخمی شد همون طور ماهان و بغل کردم و اومدم خونه با ...
نویسنده :
مامان
20:20